نوکرت کرده دعا بعد عزاداری هرشب
اربعین پای پیاده یا هم ره خار مغیلان
در بیابان در دیار سرور کل یتیمان
همچو جابر همچو بانوی اسیران
طی کند منزل به منزل از نجف تا کربلا را
نوکرت خسته از این هجران آخر سر امامان
آرزو دارد که باشد یاور فرزند سالار شهیدان
پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود
این کاسه را . فاوف لنا. ایها العزیز
خالیتر از دو چشم من این جان نیمهجان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
-ما- جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
دستم تهی است. راه بیابان گرفتهام
دست من و نگاه شما ایها العزیز
اللهم عجل لولیک الفرج
درباره این سایت